تخته سیاه سه بعدی
حکایت زندگی در قاب شیشه ای زمان
 
یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:چاقو,چاقوتیزکن,چاقوتیزکن برقی, :: 21:29 ::  نويسنده : مهرداد علی نژاد

قدیما صبح زود با صدای ...چاقو..تیز .. میکنم...  یا  چینی .. بند... می زنم ...

از خواب بیدار می شدیم ...اما الان دیگه خبری از این صداها نیست .   گرچه

که هنوز کمی از آن صداها باقی مانده.. صدای بلندگو:  نان خشک...خریدارم.

کم کم آن هم از بین خواهد رفت و صدای امواج الکترونیکی و لیزر و .... اطراف

مارا پر خواهد کرد.... واقعا مردم در چه آرامشی زندگی می کردند...افسوس...

 

چاقوتیزکنچاقوتیزکن برقی

 

هرچه رفاه بیشتر می شود، آرامش زندگی کم می شود...

قبلا با یک تومان چاقو تیز می شد اما الان باید صدهزارتومان

بدهی چاقوتیزکن بخری .بازیکماه بعد مدل جدیدتر می آید....

چندشب پیش هشت نفر جوان مست به زور وارد عروسی تالار آریا کاشمر می شوند و پس از اینکه در مجلس مردانه شروع به رقص می کنند با میزبانان عروسی درگیر می شوند و پس از زدو خورد و بهم زدن مجلس عروسی به بیرون تالار رفته و چهل خوردرو مهمانان را با چاقو و چوب و هرچی به دستشان رسیده داغون می کنند. لاستیک پاره می کنند،شیشه های ماشین هارا می شکنند و تا می توانند خش می کنند و جالب اینه که به پلیس 110 زنگ می زنندو چند مامور پلیس می آیند و کاری انجام نداده و فقط موضوع را صورتجلسه کرده و می گویند فردا صبح به کلانتری بیایید تا پیگیری کنیم و صبح هم شماره ماشین های خسارت دیده را یادداشت کرده و خدا می داند پس از آن چه خواهند کرد؟؟!!!!

امروز هم یک دانش آموز  غایب بود   و         زورگیری

به منزلشان زنگ زدم که دلیل غیبتش

را بدانم ، مادرش گفت دیشب هنگام

برگشتن سجاد به خانه، در خیابان دو

موتورسوار به او حمله کرده و  به    زور

قصد گرفتن موبایلش را داشته که  پس

از مقاومت و کمک دیگران او نجات یافته

و آنها فرار کرده ولی او بخاطر زدوخورد در بستر افتاده است و نمی تواند به مدرسه بیاید و گفتم به پلیس اطلاع دادید؟ گفت چرا صورتجلسه کرده اند(یعنی برو تا بعد صدات کنیم.....چند سال بعد.... پرونده بایگانی شود...!!!)

فقط با یک نظر می توان عوامل این ناهنجاریها را یافت . من قصد محکوم کردن کسی را ندارم و فقط  راه چاره را پیشنهاد میدهم: اگر به  بچه یکساله یک چاقوی تیز بدهی و به او بگویی دستت را نبری  ها... !!

باید وسیله جرم را محدود کرد باید از طریق قانون یا هر راهی که می شود استفاده از موتور را برای سنین زیر بسیت و دو سال محدود کرد...شما یک روز ظهر پس از تعطیل شدن دبیرستان یا هنرستان جلو درب مدرسه   ببینید    چند موتور دو یا سه ترکه راه می افتند و چه ها که نمی کنند از تک چرخ و کورس گذاشتن  گرفته تا مزاحمت برای دختران دانش آموز !!!! هیچ قدرتی هم جلو دار آنها نیست ... کچاست اقتدار پلیس؟؟؟؟؟؟ 

موتور

 

 

 

 

 

ضرب المثلی است که می گوید: کله جوونها بوی قورمه سبزی می دهد....

برای این نسل بیکار و علاف(الاف) شغل بیافرینید،راه تحصیل را هموارتر و پدرو مادرها به هر خواسته نا معقول آنها پاسخ مثبت ندهند ..  برای آنها موتور نخرید.. موتور ام الخبائث است ..بیشتر موتورسواران یا در پایشان پلاتین دارند یا دستشان چند بار شکسته و بالاخره بارها از مرگ رهایی یافته اند و همانطور که وسیله مفیدی است این موتور در دستان جوانان ما بلیط رفتن آنها به تونل خلافکاری و  زندان و مرگ است ... با دستان خود فرزندانتان را بدبخت نکنید.کیف قاپی،زورگیری،مزاحمت ناموسی و.... با داشتن یک موتور صورت می پذیرد...پیشگیری بهتر از درمان است ...

 

دیوار تمیز شهر!!

این دیوار یکی از کوچه های شهرمان  است.

ادارات برق، گاز، آب و مخابرات چقدر به این

زبیایی کمک کرده اند!!!

فقط یک ماژیک دستشان و بر درو  دیوار  شهر

اعدادی که فقط خودشان می دانند مینویسند.

حال بماند زنگ درب و داغون  منزل ...

ما که اروپا نرفتیم اما کسی که  رفته  بود

می گفت : در زوریخ فردی داشت یک آجر

کوچک نمای منزلش را می چسباند ، گفتم داری چکار می کنی گفت   دو روزه این آجر  افتاده

 کلی خجالت کشیدم که مبادا مردم بگن این چه آدم بی توجهییه ...    دارم  درستش می کنم

 اینجا همه ظاهر خونه هاشون رو مثله داخل تمیز و شیک نگهداری می کنند. حال ما چطور ؟!

عکس مقابل از پارک بسیج کاشمراست که حدود چند پارک بسیج کاشمر

ماهی است  اونو درست کردن ( دستشون درد نکنه )

خیلی زیبا ست .همین اوایل یه روز گفتیم دست زن و

بچه رو بگیریم بریم پارک .

با صحنه هایی  از بی فرهنگی روبرو شدم  که   واقعا"

تاسف خوردم.

اول از همه بچمون  رفت سرسره بازی کنه یه نره غولی

که از یک  خانواده  بی رگ و ریشه  که فقط  خدا  اونارو

خلق کرده تا فقط خراب کنن  و مشکل درست کنن    و

نه خودشون اهل پیشرفت و فرهنگ هستند ،که مانع ترقی دیگرانند، رفت سرسره بازی   همه

خونواده ها ناراحت بودن چون این نره غول با یک شلوارکردی گله گشاد کثیف که یکسره فحش

میدادو بلند بلند می خندیدبا دوستاش چسبیده بودند به در و پیکر این سرسره پلاسیتکی و تا

می تونستن لگد زدنو و آویزون شده بودن   ( شانس آوردیم جنس این سرسره ها محکم بود و

گرنه داغون شده بودند)   همه بچه هاشونو برداشتند تا اینها قشنگ نمایش بی فرهنگیشونو

 انجام دادند.   (  لاتهایی بودن که کسی جرات نداشت چیزی بگه ، چون خیلی بی آبرو بودن)

رفتم وسایل نرمش کنار پارک که صحنه دیگری را دیدم،   این وسایل یک ورق فلزی که  طریقه

استفادشون  کنار وسیله حک شده >>> بیشتر اونارو با چاقو به زور کند ه بودن ...

نکته مهم : این وظیفه من و شماست که به فرزندان خود طریقه درست استفاده کردن

از وسایل عمومی را یاد بدیم و متولیان امور هم هر وسیله ای که خراب می شود   را

باید سریع درست  یا  تعویض کنند.    حتی اگر صدبار آنرا خراب کنند و این باعث زیبایی

شهرمون خواهد شد  .    جدا ازاینکه ما هم باید بیرون منزل را مثل داخل تمیز و شیک

نگهداری کنیم. (گرچه که تازگی این  زیباسازی داره فرهنگ میشه).

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 17 صفحه بعد

درباره وبلاگ

نام این وبلاگ را به یاد کارتون دوران کودکیم بنام تنسی تاکسی دو و چارملی گذاشتم.دو پنگوئن ماجراجو که هر بار با مشکلی روبرو می شدند و برای حل آن نزد آقای وپی می رفتند و او از داخل کمدشلوغش تخته سیاه سه بعدی خود را می آورد و با استفاده از آن تنسی و چارملی را راهنمایی می کرد. زندگی مثل یک پازل بزرگ است . من و تو ،اجزای آنیم ، زمانی زیباست که کنارهم قرار گیرند.
موضوعات
آخرین مطالب
وبلاگ دوستان
سایتهای مفید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا مرا را با عنوان تخته سیاه سه بعدی و آدرس vopi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در کادر زیر نوشته . در صورت وجود لینک من در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت من قرار میگیرد. متشکرم.علی نژاد





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 599
بازدید دیروز : 296
بازدید هفته : 599
بازدید ماه : 8320
بازدید کل : 337992
تعداد مطالب : 263
تعداد نظرات : 105
تعداد آنلاین : 1